من می خواهم به یک داستان تصویری عمه مرد دوربین.

نمایش ها: 1327
بز با نزدیک شدن به مردم گرسنه برای مردم به خیس خوردن ماشین خود هستند. هنگامی که شما بر روی نیمکت خواب, او بلافاصله داستان تصویری عمه آن را به دهان او در زمان. من او را با لب هایش می گیرم و شروع به حرکت در گردن می کنم. با گذشت زمان ، سرعت ، سرعت متوسط ، و پس از چند دقیقه ، آن را بسیار دشوار است برای ضربه زدن به بچه در دهان بود. او او را خفه کرد و فریاد زد. با صدا وحشی, مردی که معلوم شد به تقدیر را به دهان او.